قطعه نیوز: حقیقت این است که بازار سهام این روزها در نهایت حساسیت به سر میبرد و هرگونه تکانه به ظاهر خوشایند و ناخوشایندی میتواند معادلات عمومی بورس را به کلی برهم زند. در بازاری که مسیر چندین ساله بزرگ شدن و بلوغ را در عرض چندین ماه طی کرده است، بروز چنین پدیدهای دور از انتظار نیست.
حضور پولهای ناآشنا به فضای سرمایهگذاری و در فضای نااطمینانی به آینده اقتصادی، رویکرد سرمایهگذاران تازهوارد بیش از هرچیز، استفاده حداکثری از دوران رونق در کوتاهترین زمان ممکن است و هرچقدر این دوران رونق طولانیتر و دلچسبتر باشد، ترغیب پولهای سرگردان به حضور و خرید بیشتر میشود و جذب نقدینگی به آسانی هرچه تمامتر صورت میپذیرد.
اما نوع نگاه سرمایهگذار تازهوارد به تالار شیشهای با ماهیت بازار سهام دچار تناقض آشکاریست. چه آنکه تخمین زمان بازگشت و ریزش بورس از نگاه عمومی میتواند بدون تکیه بر دلایل واقعی و مستحکم محقق شود. در این مسیر، هرگونه اخبار ناخوشایند یا حتی برداشت ناخوشایند از اخبار با انعکاس در معاملات روزانه، تقویت ذهنیت عمومی و سقوط قیمتها را در پی خواهد داشت.
رویدادهای ذکر شده را میتوان خلاصه روند بازار سهام در ۶ ماه گذشته نامید. در چنین وضعیتی، سیاستگذاران بازار سهام با درخواست حمایت از حقوقیها از طریق خرید سهام در نمادهای پربیننده و جریانساز، اقدام به کاهش تنش و استرس سهامداران جز نمودند. تصمیم خوشایندی که با مطرح شدن در فضای رسانهای و دامن زدن به موضوع حمایت، بیش از ارزندگی، دستوری بودن آن در ذهن فعالان بورسی نقش بست و حالا برای تغییر ذهنیت عمومی دو سناریوی کلان به ذهن نگارنده میرسد.
دو سناریو، دو رویکرد
تداوم آرامش اقتصادی در حالی که مسیر اقتصاد جهانی به دلیل شیوع ویروس کرونا ملتهب شده است و میل جوامع به بازارهای مالی با شناخت بیشتر روزافزون میشود، کمی دور از ذهن است. از سوی دیگر تحولات سیاسی با نزدیک شدن به برگزاری انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا نیز داغتر از گذشته دنبال میشود و به این بیثباتی دامن خواهد زد.
اما مسیر بازار سهام ایران حداقل در کوتاهمدت، تاثیر بزرگ و مستقیمی از این تحولات نمیپذیرد و بیش از هرچیز به متغیرهای درونی وابسته است.
بازگشت تدریجی اعتماد به بازار سهام در دو سناریو قابل تصور است. سناریوی اول، ادامه حمایت تمام قد حقوقیها از بورس و خرید سهام در نمادهای بزرگتر برای جلب نظر سرمایههای سرگردان و حفظ سهام به عنوان یک دارایی ارزشمند در قیمتهای فعلیست. در این سناریو، پس از گذشت مدتی، بار دیگر میتوان شاهد هجوم مجدد موج جدید پول به بورس و شکسته شدن سقفهای قبلی در کوتاهترین زمان ممکن بود.
اگرچه چنین وضعیتی در کوتاهمدت و برای افراد بیتجربه یک اتفاق خوشایند به حساب میآید اما اگر همزمان متغیرهای کلان اقتصادی آن را تایید و همراهی نکند، سقوط قدرتمندتری را در پس پرده به همراه خواهد داشت. آن هم درست زمانی که حقوقیها دیگر توان قبلی برای حمایت همهجانبه از بورس را ندارند و سیاست مداخله در عرضه و تقاضای بازار جوابگو نخواهد بود. سناریوی دوم اما بیش از هرچیز بر تعدیل انتظارات تورمی عمومی استوار است.
کسب سودهای شیرین و چندصد درصدی در بازه زمانی کوتاه، بازدهیهای معقول و صرف پیشی گرفتن از حفظ قدرت خرید فعلی را چندان مطلوب نمیداند. تغییر جریان نقدینگی به سمت بازارهای موازی به قصد کسب سودهای بادآورده و جهشهای مقطعی در ریزش اخیر بورس تا اندازهای به چشم میآمد. از هجوم برای خرید زمین و مسکن در مناطق به اصطلاح مستعد رشد گرفته تا خرید سکه و دلار.
تشدید محدودیتهایی نظیر وضع مالیات بر خرید و فروش سکه و رشد پرسرعت قیمت املاک و مستغلات در کنار محدودیتهای تراکنشی و نگهداری دارایی به شکل ارز و طلا از یک سو میتواند تا حدی ترمز رشد سریع قیمتها را در این بازارها بکشد. از سوی دیگر نقش محوری بانک مرکزی برای کنترل نرخ ارز در بازار موازی (چنانکه تا امروز در تحقق آن موفق بودهاست) میتواند انتظارات تورمی را تعدیل کند به نحوی که کسب سودهای ۳۰-۵۰ درصدی تا پایان سال نیز برای سرمایهگذاران مطلوب باشد.
هرچند تحقق این سناریو در مقام عمل با پیچیدگیهای فراوان و رویدادهای ناشنخته فراوانی همراه است اما در صورت اجرایی شدن علاوه بر تقویت جریان نقدینگی در معاملات روزانه بورس، کاهش میل به صف نشینی و سوداپروری سرمایهگذاران را به دنبال خواهد داشت و میتواند بدون هزینه سنگین و مداخله و کنترل در بازار، بورس را در ریل عقلانیت بیندازد.
در چنین وضعیتی متغیرهای بنیادی نقش اساسی را در انتخاب سهمهای ارزنده ایفا خواهند کرد و نگرانیها برای لزوم مداخله و امروز و فردا کردن برای سقوط بورس کاهش مییابد.
نویسنده: علی صالحی