قطعه نیوز: پس از تغییر وزیر صنعت، معدن و تجارت و رئیس ایدرو، معمولا انتظار برای تغییر مدیریت خودروسازان دولتی آغاز میشود.
این بار نیز پس از حضور علیرضا رزمحسینی به عنوان سکاندار وزارت صمت و محسن صالحینیا به عنوان رئیس هیات عامل ایدرو، زمزمه تغییر مدیران عامل خودروسازیها و گزینههای احتمالی که مذاکراتی با آنها صورت گرفته، بیش از پیش پر رنگ شده است.
در میان گزینههای مطرح شده شامل پیرمحمدی، ناقدی، پورمجیب، نجمالدین، قطعهبانی و… رفت و آمد منوچهر منطقی به وزارتخانه و مذاکره بر سر حضور وی در ایران خودرو، بیش از سایرین جلب توجه میکند. اگرچه شنیدهها حاکی از ردِ پیشنهادات مطرح شده توسط منطقی است، اما با نگاهی به عملکرد وی از سال ۹۴ به عنوان رئیس مرکز ملی فضایی در معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری و همچنین با توجه به کلید خوردن برخی از مهمترین پروژههای خودرویی کشور در دوران مدیریت وی در ایران خودرو، میتوان منطقی را یکی از بهترین گزینهها برای مدیریت در این حوزه از صنعت دانست.
منوچهر منطقی از جمله مدیرانی است که ایده جهانیسازی ایران خودرو را در سال ۸۶ به صورت جدی مطرح کرد. با تاکید بر این موضوع که «جهانیسازی ایران خودرو، بدون جهانی شدن صنعت قطعهسازی میسر نمیشود و این شرکت همواره در جهت رشد قطعهسازی گام بر میدارد.»
همین تفکر و ایده است که آن زمان باعث شد تعامل خودروساز و قطعهساز به نحوی تعریف شود که قطعهسازان امروز از سالهای تولید و فعالیت خود در دهه ۸۰، به عنوان «سالهای طلایی» این صنعت یاد کنند.
با این وجود، مانند تمام مدیران گذشته تا امروز در خودروسازیهای کشور، انتقاداتی نیز به عملکرد منطقی وارد بوده است.
در این خصوص باید توجه داشت، همانطور که اقدامات دستوری در حوزه قیمتگذاری خودرو، طی سالهای اخیر آسیبهای جبرانناپذیری به خودروسازی کشور وارد کرده است، پیش از این نیز به خصوص در دوره مدیریت منوچهر منطقی در ایران خودرو، اقدامات دستوری در حوزه تشکیل سایتهای خودروسازی خارجی و توسعه بدون حساب و کتاب این صنعت، زیان قابل توجهی را به ایران خودرو و به طور کلی به صنعت خودروی کشور تحمیل کرد.
بنابراین شاید به راحتی نتوان ایجاد سایتهای خارجی خودروسازی را به حساب ضعف مدیریت منطقی گذاشت. بلکه چنین مواردی را باید ناشی از اشکالات موجود در سیستم کلی مدیریت و تاثیرگذاری و نفوذ دستورات دولتی در صنعت خودرو کشور دانست.
زیان ایران خودرو در پایان دوره مدیریت منوچهر منطقی، موضوع دیگری است که به عنوان یکی از انتقادات از شیوه مدیریت وی مطرح بوده است. اگرچه ایجاد دستوری واحدهای تولید خارج از کشور را میتوان مهمترین عامل به وجود آمدن این زیان دانست.
بر این اساس با توجه به مذاکرات انجام شده با منطقی برای حضور دوباره در ایران خودرو، اگر وی به طور قطع این پیشنهاد را رد کند، قطعا دلیلی جز تجربه دخالتهای دولت در تصمیمسازیها و تصمیمگیریهای ایران خودرو و به طور کلی صنعت خودرو نخواهد داشت.
در حالی که با بازگشت منطقی به صنعت خودرو به عنوان مدیری با توانمندی قابل توجه، تجربه موفق فعالیت در صنایع دفاع طی چند دهه، افزایش عمق ساخت داخل در شرکت تام و عملکرد توسعه محور در ایران خودرو، باعث میشود چند سال دیگر، با نگاه به گذشته، اظهار پشیمانی نکنیم و شاهد بهبود اوضاع این صنعت باشیم.