کار، مردانه زنانه ندارد

قطعه نیوز: فائزه بلوچی، تنها و نخستین زن فعال و قطعه فروش موتورسیکلت ساکن گرمسار که چند سالی است مغازه ای در گمرک اجاره کرده و علاوه بر فعالیت در این فضای “مردانه” توانسته کارآفرینی کند و چندین نفر را استخدام کند. او در گفت و گو با قطعه نیوز تاکید کرد:”کار، مردانه و زنانه ندارد و هدف نهایی من این است که نخست برای زنان همشهری ام کارآفرینی کنم و بعد هم فعالیتم را در همه استان های کشور گسترش دهم.”

بلوچی با ۲۸ سال سن و سرمایه کم اما با تلاش و پشتکار قدم بزرگ و جدی را در زمینه فروش قطعات موتورسیکلت هوندا در چند شهر ایران برداشته است. این گفت و گو را بخوانید.

این علاقه مندی به فعالیت در حوزه موتورسیکلت از کجا شکل گرفت؟

سه سال پیش در کارخانه ای به نام میهن یدک گرمسار در شهر گرمسار مشغول به کار شدم که فعالیت آن در زمینه تولید موتورسیکلت بود. نخست کار خود را با منشی گری شروع کردم اما با گذشت حدود یک ماه و با نظر مدیران کارخانه مسوولیت فروش تولیدات کارخانه را به عهده گرفتم که خوشبختانه توانستم با پشتکار به حسن اعتماد مدیران کارخانه پاسخ مثبت داده و فروش قطعات تولیدی را افزایش دادم.

این روند دو سه سالی ادامه داشت تا اینکه موفق شدم رکورد بیشترین فروش محصولات کارخانه را ثبت کنم البته این موضوعی بود که مدیران کارخانه به آن اشاره داشتند. پس از مدتی تصمیم گرفتم که اشتغالزایی کنم از این رو از آن کارخانه استعفا دادم و به تهران آمدم و با سرمایه حدود ۱۴ میلیون کار خود را شروع کردم. ۱۰ میلیون از آن سرمایه را برای اجاره مغازه هزینه کردم و با اندک سرمایه باقی مانده رفتن سراغ بازاریابی؛ هر چند تا دو ماه هیچ آورده ای حاصل شد اما نا امید نشدم و تلاشم را ادامه دادم.

یعنی دقیقا چه کاری انجام می دادید؟

اجناس و قطعات را از کارخانه های تولیدی می گرفتم و برای کسانیکه در شهرستان های دور افتاده به این قطعات نیاز داشتند می فرستادم  و کم کم این فضا گسترده شد و در حال حاضر با چند استان جنوبی کشور مراوده داریم.

این مراوده به صورت سنتی انجام می شود یا فضای مجازی؟

از هر دو فضا استفاده می کنیم. یعنی هم کانال تلگرامی و صفحه اینستاگرام داریم که مشتریان می توانند قطعات را آنجا ببینند و انتخاب و در خواست کنند و هم از طریق تلفن با مشتریان در ارتباط هستیم.

اما در آینده برنامه ام این است که یک اپلیکیشنی درست کنم که مشتریان با نصب آن بتوانند از مرحله درخواست تا ارسال کالای مورد نیاز خود را دنبال کنند و بدانند که محصول شان چه زمانی به دستشان خواهد رسید.

بیشترین نیاز کسانیکه در این زمینه در شهرستان ها فعالیت می کنند چیست؟

خدمات رسانی به مشتریان و خریداران قطعه در شهرستان خیلی ضعیف است متاسفانه آنها برای تهیه یک قطعه باید کیلومترها مسیر طی کنند به مرکز شهر بروند و نیاز خود را تامین کنند البته این در حالی است که آن قطعه در شهر موجود باشد.

فعالان این حوزه قشر زحمت کشی هستند که زحمات آنها دیده نمی شود و تنها کاری که توانستیم برای آنها آنجام دهیم این بود که قطعات را با قیمت واقعی به دست این افراد برسانیم تا آنها هم بتوانند نیاز مشتری های خود را برآورده کنند.

فکر می کنید بعد این چند سال چند درصد موفق شدید و برنامه هایتان برای آینده چیست؟

اگر صادق باشم باید بگویم ۱۰ درصد و هنوز تا ۱۰۰ درصد راه زیادی داریم که مطمئن هستم می توان به این ۱۰۰ رسید البته برنامه ام این است که در این راه از زنان سرزمینم کمک بگیرم و مطمئنم که زنان زیادی هستند که توان و قابلیت انجام این کار را دارند اما چون مدام تکرار شده که این فضا مردانه است آنها نتوانستند به این کار ورود کنند و من کاری خواهم کرد که این اتفاق بیافتد.

خودتان بارها اشاره کردید به کار و فضای مردانه بازار موتورسیکلت، چه چیزی شما را در این سال ها اذیت کرد؟

سال های اولی که در گمرک بودم، اکثر کاسبان سعی می کردند که با رفتارها و ادبیات شان من را از تصمیم و هدفم دور کنند و اصلا دوست نداشتند یک خانم در محیط و فضای کسب و کارشان باشد اما خوشبختانه در حال حاضر شرایط فرق کرده است و با هم همکاری می کنیم.

گفتید قطعه تهیه می کنید و به دست مشتریان می رسانید این قطعات را از کجا تهیه و از چه طریقی مشتریان خود را پیدا می کنید؟

همان طور که پیش تر گفتم با مدیران کارخانه ای که سال ها در آن فعالیت داشتم در ارتباط هستم و قطعات مورد نیاز را از کارخانه تهیه می کنم. البته در حال حاضر شرایط خیلی بهتر شده است و برخی از شرکت های تولید کننده درخواست همکاری داده اند.

رشته دانشگاهی تان هم با کارتان مرتبط است؟

نه. من سال ۸۹ با انتخاب رشته مدیریت جهانگردی وارد دانشگاه شدم و از همان زمان هم برآن برنامه و هدف م این بود که مستقل باشم؛ بنابراین کار پیدا کردم و همزمان با درس خواندن کار هم می کردم که هم هزینه دانشگاه م را پرداخت کنم هم استقلالی که می خواستم و به دست بیاورم.

و جالب است که بدانید برای رفتن به کارخانه ای که سبب آشنایی من با قطعات موتور شد، ماهها تلاش کردم چندین بار رزومه فرستادم ۸ بار مصاحبه دادم تا توانستم آن شغل را به دست بیاورم به آن کارخانه راه پیدا کنم و کارخانه میهن یدک گرمسار به ویژه شخص حاج علی میهن دوست، مدیر کارخانه مذکور خیلی به من کمک کردند که امروز در این جایگاه قرار بگیرم و قاطعانه می گویم که هیچ وقت حمایت ها و راهنمایی های ایشان را فراموش نخواهم کرد و قدردان محیت هایشان خواهم بود.

لوح تقدیر
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.